حیاط خلوت

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    به نام خداخونه روفروختم.... سرمایه گذاری کردم رو واحدایی که خودم برای بابا طراحی کرده بودم.... بد نشد... با اینکه پول من چند ماهه دو برابر شد ولی ترس از اجاره نشینی بدجور تو وجود من نشسته.... تجربه شو ندارم.... من فقط 9 ماه تجربه اجاره نشینی دارم... اونم اوایل ازدواجمون بود... که مجبور شدیم تا اماده شدن خونمون اجاره بشینیم... حالا واقعا استرس توی وجودم نشسته.... با اینکه میدونم اگر برسم به جاهای سخت واحدای خالی بابایینا هست که تهش برم توشون بشینم ولی من و همسر جان هیچوقت نذاشتیم کار برسه به کمک خانواده هامون.... هردومون از این مرحله متنفریم... و بعد کلی مشورت رسیدیم اونجا که نه ماشین رو بفروشیم.... نه واحدای باباها بشینیم.... ترجیحمون اینه که بریم یکی دوتا منطقه پایینتر با موجودی فعلی یکی دوسال بمونیم....چقدر فکرم مشغوله.... همسر میگه ارزشش رو داشته.... تهش5 سال تحمل این شرایطه و خلاص..... سرمایه گزاری خوبیه ولی من حالا مادر یه پسر بچه ی سه ساله هستم..... و از امسال خیلی کارا باید براش بکنم و همه ی تصمیمام منتهی میشه به اینکه چی برای بچه م بهتره....باید بفرستمش کلاس موسیقی..... دلبند جان علاقه ی عجیبی به کلاس موسیقی داره... میدونم براش زوده.. فعلا در حال مقاومتم... ولی این وروجک پشتکاری عجیبی توی بدست اوردن خواسته هاش داره.....اینروزا بعد از گذروندن یکسال سخت و واقعا نفس گیر احساس خستگی عجیبی دارم... دلم یه سفر طولانی میخواد.... تنهایی.. بدون هیچ فکری.... سخت ترین سال زندگیمو پشت سر گذاشتم و احساس استهلاک میکنم....* خدایا من میدونم منو میبینی... نگاهتو حس میکنم..... ممنونم که دلبندم رو دوباره بهم برگردوندی.... ممنونم که همسر دلسوزی دارم.... و ممنونم که سلامتی به ما عطا کردی* حیاط خلوت...ادامه مطلب
    ما را در سایت حیاط خلوت دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : nasot بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1402 ساعت: 15:15